بانکبانک و بیمه

چرا دلار طغیان کرد؟


دلار بیش از آنکه واحد پول ۳۳ کشور دنیا ازجمله آمریکا باشد یک عامل مهم برای سنجش عملکرد دولت‌ها در کشور ماست. هرچقدر که سایر آمارهای اقتصادی برای عموم جامعه غیرملموس باشد، قیمت دلار کاملا واضح و روشن است و تاثیر افزایش آن بر معیشت جامعه به‌سرعت اتفاق می‌افتد.

به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی (ECOIDEAL)، به جرات می‌توان گفت یکی از مسائلی که باعث شد تفکر مقابل دولت دهم در انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری رای بیاورد، عملکرد دولت دوم احمدی‌نژاد در مدیریت بازار ارز بود. حسن روحانی با شعار مدیریت علمی در حوزه اقتصادی و خصوصا بازار ارز موفق شد سکان قوه مجریه را در دست بگیرد، هرچند دلار در دولت یازدهم قیمت باثباتی را تجربه می‌کرد ولی برخی از اقتصاددانان معتقد بودند رشد بالای نقدینگی بالاخره کار دست دلار خواهد داد.

در اواسط سال گذشته کاهش سود سپرده‌های بانکی و افزایش تهدیدهای ترامپ برای خروج از برجام، جرقه افزایش قیمت دلار و سایر ارزها را زد. در نتیجه دلار با نوسانات قیمت شدیدی روبه‌رو شد. در این میان دولت و بانک مرکزی نیز عملکرد پرنوسانی را به نمایش گذاشتند؛ گاهی نظاره‌گر و تماشاچی بودند و گاهی دیگر با بگیر و ببند سعی در کنترل قیمت دلار داشتند. دلار ماجراهای زیادی را تجربه کرد تا رسید به آنجا که ناگهان جهانگیری بر پرده تلویزیون ظاهر شد و از بسته ارزی دولت رونمایی کرد. مهم‌ترین بندهای اظهارات جهانگیری تعیین قیمت ۴۲۰۰ تومان برای هر دلار و قاچاق بودن هرگونه مبادله ارز غیر از سیستم بانک مرکزی بود، هرچند با این اقدامات تا حدودی دلار آرام گرفت ولی همچنان سرنوشت آن نقل محافل است. بسیاری از فعالان اقتصادی به امید شفاف‌سازی بیشتر دولت، منتظر نشسته‌اند تا آینده این سیاست‌ها را مشاهده کنند. بحث دیگری که خاطر بسیاری از مردم را مشوش کرده است، آینده قیمت دلار بعد از تصمیم ترامپ درباره برجام است.

علل این نوسانات و آینده قیمت دلار بعد از ۲۲ اردیبهشت (موعد تصمیم ترامپ) ما را بر آن داشت تا با علی‌اکبر نیکواقبال، اقتصاددان و عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران به گفت‌وگو بنشینیم. نیکواقبال معتقد است: «اگر آمریکا برجام را لغو کند، کشورهای اروپایی نیز با آن همراهی می‌کنند، ما صادرات نفت خود را از دست می‌دهیم و در نتیجه قیمت ارزها با ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش مواجه می‌شوند.» مشروح این گفت‌وگو با فرهیختگان را از نظر می‌گذرانیم.

 

چرا به‌یک‌باره در کشور بحران ارزی به وجود آمد و چه عواملی باعث شد قیمت دلار روند صعودی به خود بگیرد؟

برای اینکه به این شدت و ناگهانی با یک نوسان پرقدرتی مواجه شویم، دلایل مختلفی وجود دارد. افزایش نرخ ارز در چندماه گذشته یک مبانی داخلی و یک مبانی خارجی دارد. بعد از چند سالی که با تحریم اقتصادی روبه‌رو بودیم، با کوشش دولت یازدهم برجام به سرانجام رسید. ایران تا حدودی از فواید برجام برخوردار شد، ولی در حال حاضر دولت آمریکا می‌خواهد آن را به‌هم بزند.

برجام کمک کرد کشور از انزوا خارج شود و امیدواری‌های زیادی به وجود آمد، ولی این امیدواری‌ها مدام کمتر شد تا جایی که برجام رو به زوال رفت و امروزه صحبت از این است که آمریکا می‌خواهد آن را زیر پا بگذارد. اگر برجام ملغی شود، تحریم‌های اولیه و ثانویه دوباره برمی‌گردند. کشورهای دیگر نیز به‌خاطر منافع‌شان مجبور می‌شوند روابط خود را با کشور ما کم کنند و در کنار آمریکا باقی بمانند. حتی کشورهای متحد ما مانند روسیه نیز به‌دنبال منافع خود می‌روند. اگر ۲۲ اردیبهشت آمریکا یک‌طرفه برجام را لغو کند، برمی‌گردیم به دورانی که نمی‌توانستیم نفت را صادر کنیم، در نتیجه مسائل زیادی در کشور ما به وجود خواهد آمد.

یک علت مهم افزایش قیمت دلار این است که ثروتمندان کشور پیش‌نگری و براساس آن نیز عمل می‌کنند. با توجه به مسائلی که گفتم همه پیش‌بینی‌ها براساس افزایش قیمت ارزهای بین‌المللی است. نزدیک به ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی در دست بانک‌ها، سازمان‌ها و نهادهای مختلف است. این مبلغ بسیار بزرگ و نزدیک به‌اندازه تولید ناخالص ملی است. پس طبیعی است که به سمت خرید دلار هجوم آورده شود. تنها عرضه‌کننده ارز خارجی در ایران بانک مرکزی است، ولی بانک مرکزی از طرف دولت اجازه ندارد ارز لازم را در بازار تزریق کند تا قیمت پایین بیاید، چون ممکن است بعد از ۲۲ اردیبهشت درآمدهای ارزی کشور کاهش یابد و بانک مرکزی دیگر ارزی برای تزریق به بازار در اختیار نداشته باشد.

با این توضیحات آینده قیمت دلار را در صورت لغو برجام چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

اگر بعد از ۲۲ اردیبهشت برجام لغو شود به‌صورت ناگهانی قیمت دلار بالا می‌رود، چون جلوی صادرات کشور گرفته می‌شود. در حال حاضر درآمدهای نفتی چیزی حدود ۶۰ میلیارد دلار در سال است. اگر در نتیجه لغو برجام به ۱۰ یا پنج میلیارد دلار کاهش یابد، کمبود بسیار بزرگی ایجاد می‌شود و این می‌تواند دلار را به ۱۰ یا ۱۲ هزار تومان نیز برساند. به‌طور خلاصه پیش‌بینی بدنگرانه به این صورت است: آمریکا برجام را لغو می‌کند، کشورهای اروپایی نیز با آن همراهی می‌کنند، ما صادرات نفت خود را از دست می‌دهیم و در نتیجه قیمت ارزها با ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش مواجه می‌شوند.

به نظر می‌آید بانک مرکزی از نظر دسترسی به منابع ارزی مشکل دارد؟

برخی اقتصاددانان معتقدند بانک مرکزی منابع کافی در اختیار ندارد ولی به‌فرض منابع کافی هم داشته باشد، موضوع این است که‌ دولت چون پیش‌بینی می‌کند ممکن است بعد از ۲۲ اردیبهشت با مشکلاتی مواجه شود به بانک مرکزی اجازه نمی‌دهد ذخایر ارزی خود را به بازار تزریق کند. برای مقابله با بحران سیاسی‌ای که از خارج به کشور وارد می‌شود، دولت مجبور است صرفه‌جویانه با دلار و ارزهای دیگر رفتار کند.

بانک مرکزی برای کاهش وابستگی به دلار چه اقدامات پیشگیرانه‌ای می‌تواند انجام دهد؟ آیا کارهایی مانند پیمان‌های پولی و کارت‌های اعتباری برای مسافران خارج از کشور و… می‌تواند مفید باشد؟

می‌شود اتکا به دلار را کمتر کرد و دولت نیز در این راستا اقدامات گسترده‌ای انجام داده است. این اقدامات باعث شده تا حدودی نقش دلار به‌عنوان ارز شماره یک کشور عقب رانده شود، مانند پیمان پولی با ترکیه که براساس آن مبادله با واحد پول طرفین انجام می‌گیرد. همه این عوامل اثربخش هستند ولی به‌نظر من نمی‌توان در کوتاه‌مدت اثرات پرقدرت دلار را از بین برد. دولت برای پیشگیری تمهیداتی را اندیشیده است، ولی اثربخشی آنها این‌قدر نیست که دلار به ۳۷۰۰ تومان و حوالی آن بازگردد.

برنامه دولت برای ساماندهی بازار ارز و تعیین  نرخ ۴۲۰۰ تومان برای هر دلار را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هرچقدر هم دولت مجازات تعیین کند تا مردم ارزهای خود را در بانک‌ها بگذارند در عمل کنترل این مساله بسیار مشکل است. همچنین احتمال اینکه دولت به‌طور کامل نتواند دلار را روی قیمت ۴۲۰۰ تثبیت کند، زیاد است. نرخ ۴۲۰۰ تومانی تاثیرات زیادی در اقتصاد می‌گذارد، چون به‌صورت ناگهانی است و طول می‌کشد تا صنعت خود را با آن وفق دهد. به‌نظر می‌رسد این سیاست مقداری تورم به همراه خواهد داشت، ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی، پتانسیل افزایش تورم بالایی دارد. البته نکته مهم این است که بودجه سال ۹۷ هم بودجه‌ای نیست که تاکید زیادی روی پروژه‌ها داشته باشد تا بتواند بیکاری را حل کند و تولیدات بالا رود. همه این مسائل باعث می‌شود یک یأس و ناامیدی درباره سال ۹۷ پیش‌بینی شود.

همان‌گونه که مستحضرید در مقایسه با دلار، پـول مـلـی ما یکی از کم‌ارزش‌ترین پول‌های دنیاست. اصولا کشورهای دیگر چه سیاست‌های ارزی را پیش می‌گیرند که وضعیت متفاوتی با ما دارند؟

امروزه زیرسیستم‌ها با هم مرتبطند و بستگی دارد نظام تصمیم‌گیری روی چه چیزی سرمایه‌گذاری کند. سیاستگذاران ما مسائل اقتصادی را زیاد مورد توجه قرار نمی‌دهند. مثلا فضای کسب‌وکار در کشور ما بسیار پیچیده است و بوروکراسی اداری مانع حرکت مردم شده است، وای به حال اینکه بخواهند سرمایه‌گذاری انجام دهند. در شهرک‌های صنعتی اگر بخواهند یک کارگاه تاسیس کنند به تعداد زیادی مجوز نیاز دارند. فساد نیز از دیگر مشکلات کشور است، در کدام کشور دنیا تا این عمق فساد گسترش یافته است. مساله دیگر قاچاق است، سالی ۲۰ میلیارد دلار قاچاق صنایع بسیار خوب ایران از نساجی تا کارخانه ارج را نابود کرده است. ارج جزء بهترین‌ها بود که خود من از مصرف‌کنندگان محصولات آن بودم. همه اینها با محصولات خارجی جایگزین شده است. تولید و قدرت اقتصادی پشتوانه پول کشورهاست. اینها مقداری از مشکلاتی است که کشور ما دارد و در نتیجه آنها از دنیا متفاوت شده است.

با وضعیتی که دلار پیدا کرده، تولید داخلی که وابستگی زیادی به واردات مواد اولیه و قطعات دارد، چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟

در کوتاه‌مدت برای تولید داخلی مسائل زیادی پیش می‌آید. قیمت مواد اولیه و قطعات حدود ۳۰ درصد افزایش داشته است. تولیدکنندگان برای مقابله با این گرانی باید قیمت‌ها را بالا ببرند که در نتیجه با کاهش فروش مواجه می‌شوند. این در حالی است که کشورهای دیگر چهارنعل با دامپینگ و قاچاق، کالاهای خود را وارد کشور می‌کنند. در نتیجه صنایع یکی پس از دیگری از صحنه تولید خارج می‌شوند. به‌نظر صنایع ما قابلیت رقابت خود را از دست می‌دهند.

به‌عنوان یک اقتصاددان چه توصیه و پیشنهادی  را برای تیم اقتصادی دولت و بانک مرکزی مناسب می‌دانید؟

تمام مسئولان بانک مرکزی ازجمله رئیس بانک مرکزی از همکاران دانشگاه هستند، ما برای بانک مرکزی چه توصیه‌ای می‌توانیم داشته باشیم؟ باید تحولاتی خارج از بانک مرکزی صورت گیرد. اقتصاد از حالت انفرادی خارج شده است و به‌صورت سیستم‌های وابسته به‌هم درآمده است. بانک مرکزی به‌تنهایی نمی‌تواند کاری کند. به نظر من در شرایط محیطی بانک مرکزی باید اصلاحات زیادی صورت گیرد. اگر جلوی دامپینگ و قاچاق را بگیریم باعث می‌شود صنایع ما کمی نفس بکشند و اقتصاد رشد کند. زیرسیستم بانک مرکزی به‌تنهایی کاری نمی‌تواند بکند. آنقدر نیز مستقل نیست که انتظار کار خاصی از آن داشته باشیم.

به عدم استقلال بانک مرکزی اشاره کردید. این مساله را چقدر در شرایط به وجود آمده دخیل می‌دانید؟

عدم استقلال بانک مرکزی ناشی از سیاست‌های مالی است. وقتی سیاست‌های مالی با کسری‌های بالای ۲۰ درصد روبه‌رو می‌شوند و بانک مرکزی به دولت پول ندهد، خب دولت کسری را از کجا جبران کند؟ اگر بتوانیم دولت را مجبور کنیم به‌اندازه درآمدش خرج کند، بانک مرکزی نیز مستقل می‌شود. برای همین کشورهای دنیا استقلال بانک مرکزی را به وجود آورده‌اند تا در هر مشکلی به سراغ این بانک نروند و با چاپ پول، کسری بودجه خود را جبران نکنند. بانک مرکزی با تعداد اندکی نیرو باید بتواند خود را بچرخاند. در کشور ما صدها متخصص در بانک مرکزی به چه کاری مشغولند وقتی استقلالی ندارند. هرچند با یک گل بهار نمی‌شود ولی عدم استقلال بانک مرکزی، خودش بزرگ‌ترین مشکل است.

همچنین بخوانید

دکمه بازگشت به بالا